شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نیمی که مرده  بر شانه‌های تو

 

سرم را روی شانه‌ات گذاشته‌ام
انگار سنگی تکیه داده بر بی‌قراری رودخانه
انگار گذشته باشی و 
من خیره مانده باشم به دورشدنت
که بازگشته‌ای و باز از من گذشته‌ای
سرم را روی شانه‌ات می‌گذارم
و تو لبخند می‌زنی
می‌لرزم
و تو لبخند می‌زنی
لبخند می‌زنی و 
می‌ریزی به دوردست‌ها
من از رگ گردن به تو نزدیک‌ترم
که هراس نطفه‌اش را در من می‌کارد
دو نیمه می‌شوم
نیمی که مرده بر شانه‌های تو
و ‌نیمی که 
زنی هرزه را می‌زاید
تو لبخند می‌زنی 
و نیمه‌ی مرده‌ام را به خانه می‌بری
من ته‌نشین می‌شوم 
در خیابانی پر از رودخانه
آب‌ها نیمه‌‌مرده زنان زیادی را 
به حاشیه آورده‌اند 
خدا خودش می‌داند 
که رودخانه‌ها هیچ‌گاه آلوده نمی‌شوند
و تنها گمراهان این شهر 
زنانی‌ هستند که نیمه‌مرده خود را رها کرده‌اند
رسالت خود را به خیابان‌ها آورده‌اند 
و بدن‌هاشان تنها زبان زنده‌ی دنیاست
زنانی که غرق می‌شوند بی هیچ تقلایی 
حتی در کم‌عمق‌ترینِ آب‌ها
تا هر رودخانه‌ای که از برهنگی‌شان گذشت
ایمان بیاورد
که تنها رستگاران زمین گناهکارانند

یلدا منتظری

شعرها

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

آواز شاعری که به جست‌وجوی تشنگی دریا رفت

اسماعیل یوردشاهیان اورمیا

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

اضافه نشدی از به مقدار هیچ عدد

مظاهر شهامت

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری