شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کله نیست

کله نیست
بنفشه‌ی مجهولی که قبل از آفتاب
خانه نیست
خشکی مانده‌ای که قبل از رعد و برق
آن نوارهای نازک و شاد
پیش از این‌که چند نفر بیایند و نیایند
بوده‌اند
این اتاق با پیشانی کوتاه
که قبل از آمدن هر بار روز
پتوها را می‌برد پشت‌بام و فرش را می‌فرستد قالیشویی
نیز بوده است
باز و بسته شدن دریچه‌های قلب رییس‌جمهور پیشین
عبور و مرور هوای پشت حلقِ زندانی محکوم به اعدام
انبساط تیرآهن در اسکلت‌های خانگی
قولنج گرفتن یخچال‌ها در نیمه‌شب
و رفت و آمد سوسک‌های زرد و قهوه‌ای در آشپزخانه‌ها
نیز بوده‌اند
مگر صدای رفت و آمد سوسک‌ها را می‌شود نوشت؟
این را که از مهدی بپرسم
حتماً می‌خندد و ریش فاصله را می‌برد

با اصرار فراوان
از وقتی باورمان شده برخوردهای تصادفی
امکان به‌هم خوردن هر چیز غیر‌مرتبط به هم فراهم شد
و تنها نبوده میوه‌ی دوکی‌‌شکل گیاه خردل
 اصن دلم می‌خواد به‌جای خالیه گنجشکا نگا کنم
قبلِ امروز چشمام
قبلِ اختراع طول موج نور و صوت
ولشون کنین بیچاره‌ها رو
دارن می‌خوابن از استرس

وحیده سیستانی

شعرها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی