کله نیست
بنفشهی مجهولی که قبل از آفتاب
خانه نیست
خشکی ماندهای که قبل از رعد و برق
آن نوارهای نازک و شاد
پیش از اینکه چند نفر بیایند و نیایند
بودهاند
این اتاق با پیشانی کوتاه
که قبل از آمدن هر بار روز
پتوها را میبرد پشتبام و فرش را میفرستد قالیشویی
نیز بوده است
باز و بسته شدن دریچههای قلب رییسجمهور پیشین
عبور و مرور هوای پشت حلقِ زندانی محکوم به اعدام
انبساط تیرآهن در اسکلتهای خانگی
قولنج گرفتن یخچالها در نیمهشب
و رفت و آمد سوسکهای زرد و قهوهای در آشپزخانهها
نیز بودهاند
مگر صدای رفت و آمد سوسکها را میشود نوشت؟
این را که از مهدی بپرسم
حتماً میخندد و ریش فاصله را میبرد
با اصرار فراوان
از وقتی باورمان شده برخوردهای تصادفی
امکان بههم خوردن هر چیز غیرمرتبط به هم فراهم شد
و تنها نبوده میوهی دوکیشکل گیاه خردل
اصن دلم میخواد بهجای خالیه گنجشکا نگا کنم
قبلِ امروز چشمام
قبلِ اختراع طول موج نور و صوت
ولشون کنین بیچارهها رو
دارن میخوابن از استرس