شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نهنگ خونی

نهنگ خونی دریای من
از آفتابِ گندمگون جنوب دل برکندم 
که از ملکِ سبزِ ری آب حیات بنوشم
کدام دل برکندن؟ 
نخفته شبی که از آفتابِ تو چشم بپوشم
ردای دیوانه‌وارِ خویش بر دوشم
از سال‌های تاریک وُ مه‌آلود
تا باتلاقِ جغرافیای ساکتِ این روزها 
تا جاپای روشنی که نمانده است بر ساحل
تا کوچِ پاییزی کولیانِ دشت، چشمم به هر کوه‌دره می‌کشاند
شاید راهی به روزهای نیامده ... شاید به عشق
آوازی دریا را به بندری متروک می‌کشاند
شرابی سنگ‌پاره‌ی زمین را بر گِردِ خورشید می‌چرخاند
بر گور تیره چه بیفشانم؟
در کوچه‌باغِ‌ خاطره‌های دورادور 
در موجِ‌ طره‌ی شبگونت ماهیان چشم تو با ماه می‌آ‌میزند
رمگانِ بوسه بر چراگاهِ خال‌ تو صف بسته‌اند وُ
پونه‌زارِ نفس‌هایت در چراغدانِ جانم می‌سوزد 

رضا طاهری

تک نگاری

شعرها

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

رضا به کودتای اول این قرن داده بودم بیایی

مجید اجرایی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم  هستند

پروین نگهداری