بعد از تو
دیگر واژهها سراغ من را نمیگیرند
نه قدمهای تو را در حوالی درّوس
به «رفتن جان از بدن» تشبیه میکنند
نه استعاره میآورند از آخرین نیمنگاهت
در پیچ آخر کوچه
واژه پیشکشِ آخرین دیدارمان
اما
چرا حوصله را از ابر گرفتی
باران را از شب
و شعر را...