یک سر سوزن نیامد راه با ما فاصله
تکهتکه بر تن ما دوخت خود را فاصله
ما دو تا خط موازی هم سفر با دردها
باهمیم و در کنار هم ولی با فاصله
میدویم از هر طرف انگار درجا میزنیم
مثل یک وحشتزده در خواب، اما فاصله
خط پایان را همیشه زودتر خط میزند
برنمیدارد چرا دست از سر ما فاصله؟
چشمها با هم ولی تنها به گردش میروند
فاصله هرگز نمیگیرد از آنها فاصله
مینویسم چشم اما میشود چشم انتظار
مینویسم جاده میخوانم سراپا فاصله
یکنفس تا مرگ یعنی یکنفس تا زندگی
یک قدم تا عشق یعنی یک قدم تا فاصله
حرف آخر: یا منم یا درد یا تصویر مرگ
آخرین فریاد شاعر نقطه، امضاء فاصله