شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آی ملفوظ

خودکاری را که برای نوشتن این متن
                                             گم کرده‌ام
از جوهر فرد
به حاشیه غلتیده
در کام دفتر فرو‌رفته
رفته آب بیاورد
ببندد به ناف متن

نه این‌که خودکاری درآورده باشم
که از خودکاری درآورده باشم
که از خودکاری درآورده باشم
که متن...
این سطور سترون را
نه!
ساخته نیست        از من!

بشود هم، یکی می‌شود با انگشت‌هایی بدون ناخنِ سفید و پوست پوست؛ نه پوستی را نوازش می‌کند
نه می‌تواند دست به خود... کاری... ببرد... درآورد
چشم‌ها را کف دست بگیرد،
با سرانگشت‌های نرم سوراخ را سوراخ می‌کند
«مگر» شود
نه!

یوسف خوشنظر

شعرها

سه شعر برای گرگ و ماه

سه شعر برای گرگ و ماه

محمود بهرامی

دو شعر ازفریبا الله وردی

دو شعر ازفریبا الله وردی

فریبا اله وردی زاده

تو رفته‌ای 

تو رفته‌ای 

سارا خلیلی جهرمی

دلت دلفینی ست

دلت دلفینی ست

شاهین غمگسار