شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ورق می‌زنم عکس‌های تو را

ورق می‌زنم عکس‌های تو را، که سرزنده و شاد می‌ایستی
در آیینه‌ی دوربین، مثلِ خواب، سزاوار و آزاد می‌ایستی

من امّا اسیرم به بی‌عکسی‌ام؛ ببین گوشه‌ی خنده‌هایم کج است
زنی اهلِ ویرانی‌ام، پس چرا، به پای من، آباد می‌ایستی؟

من افتاده‌ام در گناهی عمیق، که هی دست و پایم بلرزد، ولی
تو در پیشِ چشمِ هزاران نفر، به تبلیغ و ارشاد می‌ایستی

فقط در همین شعر می‌شد نوشت: ببین فرقِ ما قدرِ یک آدم است؛
که من می‌نشینم درونِ سکوت، تو امّا به فریاد می‌ایستی

مریم جعفری‌آذرمانی

شعرها

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی