شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در میان سینه مشتی خار پنهان کرده‌ام

در میان سینه مشتی خار پنهان کرده‌ام
درگلویم پنجه‌ی کفتار پنهان کرده‌ام
از کمانِ خون‌فشانِ شاعری برداشتم
سرزمینی را که در آوار پنهان کرده‌ام
گرچه از بارمحبت شانه خالی می‌کنم
کتف‌هایم را برای مار پنهان کرده‌ام
از گلویم هیچ رازی برنمی‌دارد نشان
من سرم را در میان دار پنهان کرده‌ام
درهوای نیزه‌ی پیغمبران پیچیده است
آن پریزادی که من درغار پنهان کرده‌ام
وحشت دیدار اگر خاکستری باقی گذاشت
گردبادی پشت هر دیوار پنهان کرده‌ام
می‌تواند عاقبت مضمون بی‌تابی شود
طبل بدنامی که در اسرار پنهان کرده‌ام

مسعود سلاجقه

تک نگاری

شعرها

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

الماس

الماس

م. مؤید

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

ویدئو