شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کلاغ‌ها خبری داغ و تازه آوردند

کلاغ‌ها خبری داغ و تازه آوردند
برای مرهم قلبم جنازه آوردند
پرید فکر تو از خاطری که متروک است
دقیقه‌های زمان روی رفتنت کوک است
صدای له‌شدنم را بپیچ در گوش‌ات
بگیر عطر مرا از هوای آغوشت
تبم گدازه‌ی آتشفشان هر کوه است
ببین که رگ به رگم توده‌های اندوه است
بشوی از دهنم زخم‌های لکنت را
تمام کن غم تردید و حجم وحشت را
به ماهیان نگاهت به حوض چشمانم
درون گم‌شدگی‌های خود بغلتانم
مرا ببخش اگر از پیله‌های خودخواهی
کنار آمده‌ام با نبودنت گاهی
ببین مرا که به دنیای خود بدهکارم
شبیه ساعت خوابیده کنج انبارم
ببین مرا که پر از  شعله‌های تشویشم
مرا که با ضربان‌های مرگ هم‌کیشم
تویی که ریشه دواندی به ناخودآگاهم
بمان ادامه‌ی این قصه را به همراهم

بتول امیری نسب

شعرها

تو رفته‌ای 

تو رفته‌ای 

سارا خلیلی جهرمی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

ویدئو