شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بگویم که باد رشته‌های یال را به کجا ببرد؟

بگویم که باد رشته‌های یال را به کجا ببرد؟
وقتی که گنجشک
بر لاشه‌ی شیر
تلخ می‌رقصد!

تصور غذا از من
آنقدر بعید بود
که انداختن طناب بر گردن رودخانه!
طعمه بود استخوانم
کتف مرا به دندان گرفت کفتار
با تنی که نیمی از آن دیگر نبود
به راه افتادم!
من رفته بودم اما پاهایم نیامده بودند

تابستان بهتر از همه
جاهای عمیق رودخانه را می‌شناسد
باید از او بپرسم کجا می‌شود
آنچنان غرق شد
که بیشتر از مرگ‌ بمیرم!

میثم متاجی

تک نگاری

شعرها

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

امشب هر چه باران ببارد برای من است

امشب هر چه باران ببارد برای من است

سابیر هاکا

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی