شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در آیینه

خسته از بی‌شباهتی به خودش 
از تو دلگیر می‌شود هر روز 
بی تفاوت به من، در آیینه 
یک نفر پیر می‌شود هر روز 
یک نفر که هنوز منتظر است 
لحظه لحظه غزل سروده و بعد 
با تو تقویم را ورق زده است 
سال‌ها عاشق تو بوده و بعد...
مرده انگار بی تو در پاییز 
وسط گریه‌های من دفن است
تا ندانند داستان مرا 
در من و در صدای من دفن است
دوست دارد کمی بهار شود
غم و افسوسِ بیش‌و‌کم برود 
پُر شود روزگار از شادی 
تو بیایی، دوباره غم برود 
تَق تَلَق تَق تَلَق تَلَق تَق تَق 
پُر شده ذهن او از این تکرار 
تو تکان می‌دهی برایش دست
ایستاده در ایستگاه قطار...
 

علی شاملو

تک نگاری

شعرها

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور