قاجار
در سم قهوه
هم میخورم در سرگیجهای مدام
پهلو میگیرد
همهمه در دم
هوا در بازدم
از کتف شکسته در تکان استکان
که سرد در بدنم جاریست با برفاب مذاب بر دهان
در بستهی دهان که همهمه را نفس میکشد
پرندهای که اصوات نامنظم را میترکاند رها
رها هاها ها
هوا
سرریز میشود از قهوهای رقصنده در تکان
در سم ملتهب پراکنده در هوا
خشخش برگ در چکمههای تا زانو کشیده
آهای آقا محمدخان قاجار در سلطههای دیرین
بتکان خودت را
تکان بده جغرافیا را در تاریخ نامعلوم قاعدگی
در بهدست آوردن زمان تخمکگذاری
در تخمگذاری پرنده لای سقف درشکه
که جنوب در بدنم داغ است
و گم کردهام موازنه بین کف قهوه و شکر را
این درد ملایم
از انگشتان روماتیسمی بیرون میزند
ملتهب میشود و مفاصل عفونی را تقسیم میکند
نیمی را در روس گذاشتیم
و نیمی را در سینهای خاردار نظاره کردیم
از دهانم بگذر
از نهضت تنباکو بر ترک قلیان
که تنفسم در هوا گیج میخورد
بوی لالهزار
از لالهزارهای واژگون در ارژن
تا ژنهای معیوب در بیمارگونه هوا
مقصر هواست
که می پراکند بیهوا بذرهای مردار را بر نعش انقلاب
بر لولهی تفنگ
بر چارقد سفید عقب افتاده در زمان
سم قهوهی قاجار
از تأویل دگر جنس بر مزار من است
از زنانگی ناموزن در شیزوفرنی اعصاب
عصب در محیط دایرهوار
وارونگی رونده در جنسیتی متغیر
مرا ببخش در تأویل ثانیه بر گردش زمان
بر گردش قاشق در قهوه سرد
فالی که روانم را میپریشد
در وراثتی کهنه
دوران کهن را بو میکشم
بوی درآمدن عرق بر مذاب تن
این هوای عرق کرده در بوی عطر
این شرجی مدام است از تظاهرات در من