شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

یک کاسه شن

یک کاسه شن
بریز در چشم‌هایم
ای تندباد بلند شده از رام‌ترین اقیانوس
اسب را بلند کن از جنگل‌هایی 
که آبستن چوب کبریتند
و در بوسه‌های شبانه‌ات
در گلوی تانک‌ها را
یک مشت خاک فوت کن
ما
زیر آوارهای نامرئی
دندان می‌ساییم
و استخوان جن‌هایی را می‌جویم
که در دهانمان پچ‌پچ می‌کنند
جیب؛
لانه‌ی جغد‌های بی‌بال
سر؛
کاسه‌ی شراب تف شده‌ی گوزن‌های بی‌باک!
قلب؛
تندباد بلند شده از رام‌ترین اقیانوس!...

محمد گنگذاری

تک نگاری

جنینِ گمشده

جنینِ گمشده

صابر محمدی

آن کُنجِ تنهای تنهایی

آن کُنجِ تنهای تنهایی

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

تهران

تهران

محمد ویسی

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید