شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خاکستری

خاکستری،
رد ترمز لاستیک‌هایی‌ست که سَر می‌برند
سرخ،
سکوت بال‌های یک سنجاقک است
لای برف‌پاک‌کن

و تار‌تار سپید مرا انگار 
وسط جاده گسترانیده‌اند

هر تابلو
نشانی از سراب آباد دیگری‌ست
هر درخت
آماجِ خراش گونه‌هایی سهمگین

هر صبح،
این جاده به رنگی‌ست
خاکستری،
سرخ،
سپید...

پرنده‌ای غمگین
روی آشیانه‌ای خسته!
 

آزاده باصولی

تک نگاری

دلم می‌سوزد

دلم می‌سوزد

شهریار وقفی‌پور

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

سلام بر همپیاله‌های من 

سلام بر همپیاله‌های من 

یونس هدایت مقدم

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

 نه این کوچه‌ی پیچ در پیج

نه این کوچه‌ی پیچ در پیج

سیروس رومی