شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خاکستری

خاکستری،
رد ترمز لاستیک‌هایی‌ست که سَر می‌برند
سرخ،
سکوت بال‌های یک سنجاقک است
لای برف‌پاک‌کن

و تار‌تار سپید مرا انگار 
وسط جاده گسترانیده‌اند

هر تابلو
نشانی از سراب آباد دیگری‌ست
هر درخت
آماجِ خراش گونه‌هایی سهمگین

هر صبح،
این جاده به رنگی‌ست
خاکستری،
سرخ،
سپید...

پرنده‌ای غمگین
روی آشیانه‌ای خسته!
 

آزاده باصولی

شعرها

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

به دور جای دوشیزه‌ی روشنی

محمود جعفری دهقی