شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

رگ ‌به ‌رگ می‌جنبد

رگ ‌به ‌رگ می‌جنبد
داستان در داستان 
پر از آب چشم

بند در بند انگشتان و
تیزی اقرار بر تبار تبر 
که دار را بر مکافات
ترجیح می‌دهد.

از عصب و استخوان شهر
بالا می‌زند 
سیمان و سنگ
لایی از لجن
که تندیس سکوت 
می‌زاید...
زائوی ترسیده از آل
با دو زالوی درشت
در سینه‌هاش
که شیر و خون را آغشته می‌مکد.
ترس 
ترس زن 
ظن -زای«نوزادهای بی‌سر»*
انبوه اسماعیل‌های مفلوک...
زیر پرچم‌های به‌نام ابراهیم 
هیمه‌های آماده
میان گلستان‌های کاغذی 
و ذات آتش‌های به اختیار.

*وام‌گرفته از فروغ

پروین نگهداری

تک نگاری

سلام نازنین

سلام نازنین

نگار اسکندرفر

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

این روزها،

این روزها،

ابراهیم کارگرنژاد

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی