آه
که این شعر نمیگذارد
تو
صدای مرا ببینی،
هقهق مرا؛
- که
به زمستانپوشیدهها
و تمام شب پشت در نشستهها
میماند-
تو
از سقوطِ بهمن
در من
فقط مشتی کلمه میبینی!