شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

گُرگاس

مِه از پنجره داخل شد
خودش را دودی و غلیظ
فروداد
و درد را در زمان
جا‌به‌جا کرد
کسی پوزه‌ی سگ را بوسیده؟
با پنجه‌هاش زیر خاک را بو می کشد
تصویر- سگ- سیاه- چشم- آبی را نشان می‌دهد
با بخشی از بدنش شطرنجی
بخش دیگر زیر لکنته‌ی زبان
اختلال ناتوانی در نه گفتن
کمی پول پیش و تیمارستان
نه ببخشید بیمارستان
هاپ‌هاپ سر مسئول بخش:
آقا به خدا دیوانه نیست
دستش در کنترلش ایضاً
فقط عصبی‌ست
ضربه ‌اش تدافعی
فکرهاش و حرف‌هاش بعضاً
کدام پدری‌ست که نگران دخترش نباشد؟
نگران رابطه‌ی مستقیم مه- برای فضاسازی- وُ پنجره
چاقو و پنجره
تهدید و پنجره
پریدن و پنجره
تمهید فلز و ارتفاع و ضربه
برای زمانی که در قفل است
آنان سوت زدند و کف و
خون به آستین شَتک‌ زده بود
می‌رسید به قطب ناپیدا
شب، سرگردان در اتاقت
با چشم مکسوف و 
شعاع عصبیَّت بر انگشتان
موهات را در زمان
به عقب کشاند
اقتضایش این شرایط است
جنون نیمه‌شب و تریاک
مگر نه این‌که نشئه‌ها مهربان ترند؟
بچسبان براش
شهرداری و رقبایش
سنجاق قفلی و انحنایش
حدّت افسانه‌ای ضربات
بر گودی حدقه‌مند واقعیت
ارتکاب حروف به قتل نورون‌ها
و تمرّد اعصاب 
همه، دودی و غلیظ
از پنجره خارج شد.
 

شقایق شاهرودی‌زاده

شعرها

سطور بی تعبیر

سطور بی تعبیر

مهشید رستمی

خلیج

خلیج

امین رجبیان

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

دو شعر از غلامرضا نصراللهی

غلامرضا نصراللهی

می‌آیی 

می‌آیی 

م. مؤید