در وهلهی اول بهنظر میرسد پاسخ به این پرسش بدیهیست و نیاز به تحلیل ندارد. اما در نظرسنجی دوستان «وزن دنیا» از شاعران و سایر هنرمندان در کمال ناباوری این نتیجه بهدستآمده که شاملو در ردیف اول و نیمایوشیج در ردیف دوم قرار گرفته است؟!
حال این پرسش مطرح میشود که چهکسانی و چرا به شاملو بهعنوان برترین شاعر معاصر رأی دادند.
اسامی آنها به شرح زیر است:
احمدرضا احمدی، اکبر اکسیر، محمدحسین بهرامیان، سینا پاکدل (که هر چهارتن شاعر هستند)، شهرام پرستش (جامعهشناس)، بهزاد خواجات (شاعر و منتقد)، محمدحسین خسروپناه (نویسنده و تاریخ نگار)، محمد رحمانیان (نویسنده و کارگردان)، علیرضا رئیسدانایی (ناشر)، حسین سناپور (نویسنده)، گروس عبدالملکیان (شاعر)، مشیت علایی (شاعر و نویسنده)، محمدجواد غلامرضا کاشی (جامعهشناس و استاد دانشگاه)، عبدالحسین فرزاد (مترجم و منتقد)، برزو گوران (شاعر)، جواد مجابی (شاعر، نویسنده و منتقد)، عباس مخبر (مترجم و اسطورهشناس) و شهریار وقفیپور (منقد و مترجم).
از بین هجده تن از عزیزانی که به شاملو بهعنوان «برترین شاعر معاصر» رأی دادند، سهتن از شاعران پیشکسوت هستند: احمدرضا احمدی، جواد مجابی و مشیت علایی. بقیه یا از شاعران جوانترند (۶ تَن)، یا به حرفهای غیر از شاعری مشغولند (۹ تَن). پس در واقع ۹ تن از شاعران به شاملو در ردیف اول رأی دادهاند.
آنهایی که به نیما یوشیج در ردیف ِ اول رأی دادند بدین شرح است:
محمد آشور (شاعر )، امیر احمدیآریان (منتقد)، ابوالقاسم اسماعیل پورمطلق (نویسنده و اسطورهشناس، مازیار اسلامی (مترجم ، منتقد) ، علی باباچاهی (شاعر)، اُکتای براهنی (کارگردان)، رضا بهبودی (بازیگر) ، علیرضا بهنام (روزنامهنگار، نویسنده و شاعر)، آرش جودکی (مترجم و پژوهشگر فلسفه)، رضا چایچی (شاعر)، مریم حسینزاده (شاعر) ، ابراهیم حقیقی (گرافیست و عکاس)، منیژه حکمت (کارگردان)، علی خدایی (نویسنده)، هادی خوانساری (شاعر)، مریم زندی (عکاس)، فرزان سجودی (زبانشناس و نشانهشناس)، پروین سلاجقه (پژوهشگر و منتقد)، ماشاءالله شمسالواعظین (روزنامهنگار)، شاهین شیرزادی (شاعر)، روبرت صافاریان (منتقد و مدرس سینما)، رؤیا صدر (پژوهشگر و نویسنده )، گلرخسار صفی (شاعر)، محمد صنعتی (روانپزشک، نویسنده و منتقد ادبی)، علی عبداللهی (مترجم و شاعر)، عبدالعلی عظیمی (شاعر)، مسعود فرح (شاعر)، محمد فاضلی (جامعهشناس)، محمد شمس لنگرودی (شاعر)، هادی محیط ( مترجم و شاعر )، محمود معتقدی (شاعر)، شهاب مقربین (شاعر)، امیرعلی نجومیان (نویسنده و مترجم)، حافظ موسوی (شاعر)، بهروژ ِ ئاکرهیی (شاعر و نویسنده ، مترجم) و حامد هاتف (شاعر).
از این تعداد شانزده تن از عزیزانی که به نیمایوشیج در ردیف اول رأی دادهاند، از شاعرانی عموماً پیشکسوتند.
بدینترتیب آیا بهتر نبود که در اعلام نظرات، تقسیمبندی بین شاعران و سایر هنرمندان انجام میدادید؟ در اینصورت از نظر اکثریتِ شاعران ، عموماً نیمایوشیج در جایگاه نخست قراردارد. و من اضافه میکنم، از نظر مخاطب حرفهای شعر هم میتواند چنین باشد؛ به شرطی که تأثیرگذاری را در نظر بگیریم.
در درجهی بعد شاملو مطرح میشود. که ۹ تن از شاعران به او در جایگاه ِ نخست رأی دادهاند.
یعنی ترتیب ۱۶ به ۹ / از نیما به شاملو.
در میان بقیهی هنرمندان این قضیه برعکس است. این موضوع نشان میدهد، آنها که دغدغهی شعر و شاعری دارند، در اکثریت قریببهاتفاق نیما را خوب درک میکنند و نیز «میدان دید تازه» ی او را.
در بقیهی افراد _حتی اگر از فرهیختگان باشند_ که در این نظرسنجی هست، بهطورکلی به شعر میپردازند.
برای مثال آقای دولتآبادی ِ عزیز، نسیم شمال را بهعنوان شاعر برگزیدهی خودش در رتبهی اول انتخاب کرده است. او شاعر خوبیست و شکی در آن نیست اما آیا این نظر میتواند تجلی ِ اهالی شعر برای برگزیدن شاعر ِ نخست در صدسال اخیر باشد؟
ضمن اینکه آقای دولتآبادی وقتی از ادبیات داستانیِ معاصر سخن میگوید، از هدایت نام میبرد و مطرح میکند که: همهی ما نویسندگان از تاریکخانهی او بیرون آمدهایم.
نیما راهگشاست و شاعران بعدی همانطور که شما هم نوشتهاید، وامدار او هستند. شاملو هم وامدار اوست. حذف متکلم وحده، میدان دید تازه، ابعاد دراماتیک، ایماژ و... حتی چندصدایی از دستاوردهای نیماست. شعر شاملو در ادامهی شعر نیما معنا پیدا میکند. همانطور که پیشنهاد براهنی و باباچاهی برای شعر فرامدرن، که چندصدایی را گستردهتر میکند و زبان طنز و گفتوگو با فرهنگ عامه در آن جای دارد، یا شعر رؤیایی که فرم را در حجم ِ شعری مینشاند... اجرای ِ زبانی شعر و... اینها همه در ادامهی کار و راه نیمایوشیج است.
بدین ترتیب، گویی باید از روی ِ نیما پرید و او را نادیده گرفت تا به شاملو رسید و از او شروع کرد. بهنظر ِ اینجانب، بهتر بود دو نظرسنجی انجام میدادید؛ یک نظرسنجی برای شاعران و مخاطب حرفهای شعر و دیگری برای بقیهی هنرمندان و فرهیختگان.
آن موقع نتیجهی واقعی بهدست میآمد و نیما یوشیج از دیدگاه اکثریت ِ مخاطب حرفه ای شعر، بهعنوان بنیانگذار شعر نوین فارسی، در جایگاه نخست قرارمیگرفت.
البته دوستان ِ عزیز ِ «وزن دنیا» مطرح کردهاند که ما به خرد جمعی احترام گذاشتهایم. بسیارخوب.
اما حرف ِ من دربارهی روش ِ نظرسنجیست. مطرح شد که در دنیا نیز چنین نظرسنجیای انجام میشود. منتها میخواهم به دوستان ِ گرامی بگویم که در مملکت ِ ما مسائل بسیاری جانیفتاده است. همین موضوع میتواند به نخواندن ِ نیما و عدمدرک ِ کار بزرگ ِ او کمک کند . نظریه و تفکر نیما را جا بیندازیم و به درکی گسترده از آن برسیم (منظورم در حیطهی حرفهایست)، سپس یک نظرسنجی واحد انجام دهیم.
خلاصه میکنم؛ با توجه به سلیقهی عزیزان -دقیقاً برای احترام به نظر ِ همگان- دو نظرسنجی اگر جدا میشد، نتیجهی بهتر و مؤثرتری بهدست میآمد، که در کارهای ِ تحقیقاتی هم میتوانست مؤثر باشد. حالا هم دیر نشده و میشود همین کار را کرد. یک تصحیح و یک تکمیل در دو نظرسنجی متفاوت؛ یکی برای ِ اهالی شعر و دیگری برای اهالی سایر هنرها.
پیشاپیش از توجه شما بزرگواران سپاسگزاری مینمایم.
پاسخ وزن دنیا:
پیش از هرچیز از همراه عزیزمان آقای مرتضی کلانی سپاسگزاریم که نقدونظرشان را صریح و مکتوب برای مجله فرستادهاند. امیدواریم کارشان مورد استقبال سایر همراهان و خوانندگان محترم هم قرار بگیرد که جای کامنتنویسی و هرازگاهی افترازنی و پرخاش در فضای مجازی، نقد یا دیدگاهشان را جهت بازتاب برای بخش «صندوق پستی» وزن دنیا بفرستند که هم در قالب مطلبی ساختارمند و مستدل نکاتی که مدنظرشان است به ما گوشزد کنند و هم ما بختی داشته باشیم برای ارائهی توضیح و پاسخی درخور و روشنگرانه و هم ثبت شود برای آینده و آیندگان.
باری، دوست عزیزمان آقای کلانی در باب شیوهی نظرسنجی، پیشنهادهای جالبی ارائهدادهاند که همگی محترم است. اما ایشان خیلی قطعی بر این باورند که اگر قرار بود نتیجهی این نظرسنجی «واقعی» باشد، حتماً نیما یوشیج باید نفر اول میشد و برای رسیدن به این نتیجهی قطعی، وزن دنیا باید جامعهی آماریاش را دستکاری میکرد و شاعران را از عزیزان فعال در رشتههای دیگر جدا میکرد. بدیهی است که اگر پیشاپیش نتیجهی یک نظرسنجی با چنین قطعیتی معلوم باشد، یا متولیان نظرسنجی قصد داشته باشند در پایان بهنام فرد خاصی برسند که دیگر اصلاً چه نیازی به برگزاریاش هست؟ ضمن اینکه بر خلاف تصور ایشان، هدف ما اصلاً برآوردهکردن افق انتظار هیچ صنف و رستهای، از جمله شاعران حرفهای، نبوده است و برخلاف فرمایش ایشان اصلاً به « تجلی ِ اهالی شعر برای برگزیدن شاعرِ نخست در صدسال اخیر» فکر نمیکردیم و چنانکه در مقدمهی نظرسنجی و سرمقاله هم درج کردهبودیم، میخواستیم ببینیم یک جامعهی آماری به نسبت تصادفی از میان اهالی فرهنگ و ادبیات و اندیشه، شعر معاصر ما را چگونه خواندهاند و کل معنای نظرسنجی ما در همین است و بس. حالا اگر آقای کلانی معتقد است اکثر حاضران در نظرسنجی شعر معاصر را بدخواندهاند یا با نیما آشنایی ندارند، خب ندارند دیگر. چه میشود کرد؟ این هم خودش یک نتیجهی جنبی مستتر در نظرسنجی است. یعنی خواهناخواه اگر دوستان دیگر هم چون ایشان در نظرسنجی دقیق شوند به همین نتیجه خواهند رسید که شاعران شاید نیما را ترجیح میدادهاند؛ ما که نظر شاعران را پنهان و دستکاری نکردهایم. هر که اهل تحقیق است از همین نظرسنجی فعلی هم ممکن است بتواند به نتایجی که ایشان فرمودهاند برسد. ضمن اینکه باید یادآوری کنیم ما در نخستین شمارهی وزن دنیا مفصلاً نظر شاعران در باب شعر نیما را بازتاب داده بودیم و دیگر نیازی به تکرار همان فرآیند نبود. دو نکتهی کوتاه هم بگوییم و این مقال را به پایان ببریم. نخست این که ایشان نوشتهاند «در کمال ناباوری» شاملو رتبهی اول نظرسنجی را بهدست آورده است. راستش برای ما چندان باورش دشوار نبود. مسئلهی محبوبیت و مقبولیت عمومی یک حرف است و آغازگر جریان و روندی بودن، حرفی دیگر. همان آقای دولتآبادی را هم که مثالزدهاند، از قول ایشان نوشتهاند که «هدایت» را برترین نویسنده میدانند، نه «جمالزاده» را که آغازگر داستان کوتاه و فرم مدرن در داستاننویسی بوده است. نکتهی دوم اینکه نظرسنجی ما تنها تکملهای بود بر پروندهی اصلیمان و شماری از دوستان، برخی بنا به حساسیتهای نقادانهشان و برخی بهخاطر غیاب نام خودشان یا شاعران محبوب و مقبولشان، بیاعتنا به اصل پرونده و بیالتفات به توضیح و مقدمهی ما در سرمقاله، ورودی پرونده و دیباچهی بخش نظرسنجی، بر ما تاختهاند و گاه نسبتهایی به ما دادهاند چنان ناروا که بیا و ببین! نه این نظرسنجی و شاید نه هیچ نظرسنجی دیگری نمیتواند و نباید بتواند شاعران را رتبهبندی کند و از آن نتیجهای قطعی و ارزشداورانه بگیرد.
البته بازهم از این دوست عزیز بابت دقت نظر و تذکرشان ممنونیم و امیدواریم خوانندگان وزن دنیا چون ایشان با ما ارتباطی مستقیم داشته باشند و ما را از نقد و نظرهایشان محروم نکنند.