شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میلاد توست امشب و چون سال‌های قبل

میلاد توست امشب و چون سال‌های قبل
از کیکتان دوتکه جنون می‌رسد به من
ما وارثیم... وارث عشقی که مرده است
سهم تو شد شراب و توتون می‌رسد به من

لعنت به من که دشمن یک مرد دیگرم
نفرین به تو که آن طرف شرع ساکتی
من عاشقم! اگر‌چه مرا حکم کرده‌ای
دیدار تو به خواب قرون می‌رسد به من

این شهر خاستگاه فریب و سراب‌هاست
این‌جا تمام رابطه‌هایش سه‌وجهی‌اند
یعنی تنِ تو همسرِ یک مردِ دیگرست
اما دلت که غرقِ به خون می‌رسد به من

حالا من ایستاده‌ام این سوی عرف و شرع
مردم تمام تشنه‌ی خون، سنگ بر کف‌اند
ترکت محال می‌شود و ایستاده‌ام
از چار‌سمت  گرچه قشون می‌رسد به من

پایان شعر من خبری از امید نیست
سهم من از تمام جهان هیچِ مطلق است
وقتی اتاق کوچک من شد جهان، یقین
از حجم آن طناب و ستون می‌رسد به من

علیرضا کیانی

شعرها

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی