شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نامِ تو لایِ بغضِ زبان ایستاده است
درمانده است از تو دهان ایستاده است
شهریور از...

شبیه کرمِ دندان‌خورده‌ای چای از دهان افتاد
کنارِ روزه‌ ای تاریک، بند...

به کجا می رود و یال بر‌افراخته رخش؟
رستم افتاده و با دشمن او ساخته رخش
رستم...

از در گذشت و رد شد از دربار با اسب
از خاک باران‌خورده سر زد یار با اسب
...

تک نگاری

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

هم ‌بغض!

هم ‌بغض!

محمدعلی بهمنی

تاریکی اشاره می کند: «تو»

تاریکی اشاره می کند: «تو»

نادره جلادت