شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای بکرترین دشتِ به خرگوش رسیده!

ای بکرترین دشتِ به خرگوش رسیده!
آوازه‌ی چشمِ تو به هر گوش رسیده!
شاعر شده، عاشق شده، عارف‌ شده، آری!
هرکس که به آن معبدِ آغوش رسیده
هر تافته‌اش را که جدا بافته از هم
ای خلق ببینید به پهلوش رسیده!
بردار ز سر روسریِ ابر که چنگِ
خورشید به آن خرمن مغشوش رسیده
ما ریزه‌خورِ سفره‌ی اندام تو هستیم
افسوس تنت باز به تن‌پوش رسیده
می‌آیی و کل می‌کشد آیینه به شوقت
اسفند بریزید که چاووش رسیده...

شاهین صالح

تک نگاری

شعرها

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی