شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای بکرترین دشتِ به خرگوش رسیده!

ای بکرترین دشتِ به خرگوش رسیده!
آوازه‌ی چشمِ تو به هر گوش رسیده!
شاعر شده، عاشق شده، عارف‌ شده، آری!
هرکس که به آن معبدِ آغوش رسیده
هر تافته‌اش را که جدا بافته از هم
ای خلق ببینید به پهلوش رسیده!
بردار ز سر روسریِ ابر که چنگِ
خورشید به آن خرمن مغشوش رسیده
ما ریزه‌خورِ سفره‌ی اندام تو هستیم
افسوس تنت باز به تن‌پوش رسیده
می‌آیی و کل می‌کشد آیینه به شوقت
اسفند بریزید که چاووش رسیده...

شاهین صالح

شعرها

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

تا زبان سرخشان از دار بیرون می‌زند

زری قهار ترس

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه ای

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی