شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آن‌که دیشب 

آن‌که دیشب 
خود را به خوابم می‌زد
خدای تو بود 
و من کنار نرده‌های شکسته‌ام
سال‌ها بود 
که خود را به بیداری زده بودم

دست بر دسته‌ی خنجری
در غلاف پهلویم
با مشتی گره‌کرده 

سقف جهان شکسته بود
و خدایت از تو گریزان

و غم‌انگیزتر آن‌که
هیچ‌یک به هم پناه نمی‌بردیم

خواب 
آرام‌آرام
 که پا می‌شد از من

خیال هر‌دومان  
بر تخت جهان
جا می‌ماند

سعید رشیدی

شعرها

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

اردبیل بایراغی

اردبیل بایراغی

مهدی آقازاده

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

بین تمام نام‌هایی که به این‌جا رسیده‌اند

سریا داودی حموله