اصلاً چرا؟ چقدر؟ چگونه؟ کجا و کی؟
ما را سیاهمستی تاریخ کرده قی!
این قرن چندم است که ما قد نمیکشیم؟
که هیچکس به بی کسی ما نبرده پی!
ما گریه کردهایم همیشه بدون چشم
به شیشه خوردهایم همیشه بدون می!
میریزد از گلوی چهل سالگیِ ما
بغض هزار آبان! زخم هزار دی!
ترساندهاند جنبش شبرا _ بدون هان!
هشدار میدهند به فردا _ بدون هی!
ماییم امید ماهی_گیری که محو شد
در انتهای قصهی تلخ همینگوی!
ما از ولیعصر به اینجا رسیدهایم...
از موشهای ساکن
در متن انقلاب
از جیغهای سرد زنی
در تئاتر شهر
از ایستهایِ بازرسی!
سمت هفتتیر
از گلفروشهای ترافیکِ پارک وی!