شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

رمیدن دو خرگوش سفید

رمیدن دو خرگوش سفید
در شیار قهقهه‌ی کبک
بهار را به تماشا آورد
ایستاد
بر آبیِ تپشی شکسته
و راه از کنار حضورش گذشت.
چرخید و نگاه
خیره کرد.


گفت: یکی بگیر
از میان جانت
و جانت،
به انگشتان مشتاق
و به رعشه‌ها.

جای سری بر شانه‌ام درد می‌کند.
خندید
در هاشورِ نور و پروانه
و گیسوی پریشان انداخت
بر گردن نسیم.
گفت: جای گلی بر ساقه.

حسین عباسیان

تک نگاری

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

نجوا در باد

نجوا در باد

اقبال معتضدی

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

رؤیایی آن سوی روزگاران

رؤیایی آن سوی روزگاران

نصرت‌الله مسعودی