شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شگفتا !
که رنگ‌و‌بوی آزادی و لبخندی
در سرزمین‌هایی پر از...

اردیبهشت جامانده‌ی دیگری، از راه می‌رسد و تو اما، همچنان، به کشف کودکی‌های...

کولیوار
عاشق می‌شوی
با همه‌ی واژه‌های ساده‌ی سنگینت
...

سفر به واژه‌های عاشقانه و 
لبخندی به روایت همیشه سرخت 
نگاه سبز...

بار دیگر، روز به نیمه می‌رسد و، روایت گفتمانی زلال از عشق، دارد از تو، به گوش...

 روزی دیگر و، رؤیایی دیگر، آسمان خاکستری شهر، به خیال خاموش دیگری، همچنان‌، به پا...

آن‌سوی لبریخته‌هایت ، لبخند سرخی  را به جهان می‌آورد نه خاموشی،نه فراموشی،...

 کمی هم از  حکایت لبخندهای سرخت بگو، آن‌گاه که تنها و تنها تر می‌شوی ،...

 دوشنبه‌های زمستانی،انگار رؤیا‌های گمشده‌ای را پیش رو دارند ،تو،اما،...

چهارشنبه‌ی معنا‌پذیری، بار دیگر ، در رؤیای تو،تاب می‌خورد، ازبامانده‌های...

 چقدر درک بازمانده‌ی همه‌ی لبخندهای بی‌شمارت ، دشوار و دشوارتر...

از سکوت صدای باران، تا آن‌همه، آشوب خاموش مشتی عاشقانه‌های از‌دست‌رفته،چه...

از سکوت صدای باران، تا آن‌همه، آشوب خاموش مشتی عاشقانه‌های از‌دست‌رفته،چه...

به صبحی دیگر
در‌آمده‌ای به تماشای مشتی جنون و/ تنهایی‌ات
بار...

زیرپوست شهر، زخم کهنه‌ای
نفس می کشد و، دستی ازهزاره‌ی روان پریشانت، سطرساکت...

سفر به سرزمین رویاهایت چندان که ساده نیست، صبحی ساده و
یاد حسی ساده‌تر اما، اینک...

از تو نه، از روزهای سطر خاطرت، روایت عاشقانه‌ای‌، در پیش است‌، از گذ‌رگاه...

گاهی به این‌جا می‌رسم: سایه روشن سکوت، بخشی از نگفته‌هایت را بر دوش می‌کشد...

شعرها

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

من می‌دانم که  «ترس و لرز»،  موسیقایی‌تر از «موسیقی»ست،

علی قنبری

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

تو بگو سینه دارچینِ دیوانه

فهیمه جهان آبادی

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

زمان بسته‌ست از رو باز هم امروز شمشیری

هادی خور شاهیان

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

با اندوهی تلخ‌تر از شراب

سید حامد معراجی