شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پنج طبقه

تقدیم به غلامحسین ساعدی
یک 
تو نبودی جزئی از/
مصالحِ دستِ چندم این خانه
باورم نمی‌شود
که نم داده باشی
 گچ‌هات با تکیه‌دادنم به تو
 روی زمین پخش شوند

دو 
کسی تمامِ چراغ‌های این خانه را دزدیده و تلفن را/
 از دو شاخه کشیده است

سه 
- به پرنده آب نداده!

چهار 
و گذاشته است که گل‌ها 
به شکل وحشیانه‌ای خوب بمیرند

ببین / ببین 
هر کدام از این میخ‌ها را 
که بیرون بکشی
خون می‌پاشد توی صورتت
می‌گویی باید خراب کرد و 
جای این خانه کلنگی
 آسمان‌خراش ساخت خراش؟!
هر واحد /
برای چند نفر کافی است؟
پنج
نامه‌ات را دوباره می‌خوانم
حکمِ تخلیه داده‌ای!
سیفون را / 
برای بار آخر می‌کشم
و دودِ سیگار می‌پرد توی گلویم
لعنتی از کار افتاده است
و تو نیستی که برایم آب بیاوری
این خانه دیگر جای ماندن نیست.

پریسا ایزدی

شعرها

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

و آینده‌ام را درخت کرده‌ا‌‌ند

شاهنده سبحانی

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

مرا از این‌که منم عاشقانه‌تر بنویس

عادل سالم