شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بنگر مرا ترانه‌ی غمگین روزگار

بنگر مرا ترانه‌ی غمگین روزگار
آئینه‌ی شکسته‌ی گم‌گشته در غبار
همسایه‌ی همیشه‌ی خاموش ماندگان
گمنام بی‌نشانی بی‌یاد و یادگار
پروانه‌ی پریده در آغوش شمع‌ها
قربانی هماره‌ی شب‌های آزگار
فرسوده‌ی تباهی یک عمر خستگی
آلوده‌ی تمامی غم‌های روزگار
هم‌صحبت سپیده و همراز باغچه 
از همدلان شب شد و از همدمان خار
عمرم کنار جاده‌ی پاییز برگ‌ریز
در حسرت تو سر شده کالسکه‌ی بهار
دل مژده‌ای نمی‌دهد از بازگشتنت
دیگر چه جای بودن مردی امیدوار
 

داریوش همتی

تک نگاری

شعرها

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

با چشم‌های نصفه‌خمارت 

شهرام میرزایی

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

شاید

شاید

مهدی مهدوی