شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ژوکوندی با لبخند کوردی 

ژوکوندی با لبخند کوردی 
که تلخی‌اش به روزهایش می‌بارید 

از زخم‌های دور و دراز 
خودش  را به خوشی‌های تقلبی می‌کوبید 

در نقاشی مرگ‌،
 راه می‌رود زندگی 
در سطر سرطان جا‌مانده بود 
بدخیمی این تنهایی 

دامن کوتاه و رژلب قرمز 
هیچ به کارم نمی‌آید 
وقتی چای بعدازظهر من 
بی تو سرد می‌شود 

آبستن خاطرات مرده‌ام را 
به زایمان گریه می‌برم 

وقتی قرار است نباشی‌...

صغری امیری

شعرها

آزارِ تازه

آزارِ تازه

محمدعلی بهمنی

روی تخته بزرگ می نویسد A

روی تخته بزرگ می نویسد A

شهریار خسروی

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی