شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

وقتی که با من بعد گریه رو‌به‌رو می‌شد

وقتی که با من بعد گریه رو‌به‌رو می‌شد
زنجیغ می‌شد، جیغ می‌شد، جیغ او می‌شد
دنیا به پاس عشق ورزیدن در این میدان
تندیس لبخندِ گس ِ یک جنگجو می‌شد
حرف من از لب‌های سرب‌آلوده اش این‌بار
در هرم تابستان ِ تهران بازگو می‌شد
می‌گیرم از لب‌های سُرخش انتقامم را
چون بوسه‌های کال او رازی مگو می‌شد
عشق آبرویم را بدون واهمه می‌ریخت
وقتی که بی‌او آب ‌رویم آب جو می‌شد
می‌خواستم از راز آن زن پرده‌بردارم
رازی که با لب‌های سرب آلوده‌رو می‌شد
زنجیغ می‌شد؛ جیغ می‌شد؛ جیغزن می‌شد
مردی به‌دست بوسه‌ای بی‌آبرو می‌شد

احسان معصومی

شعرها

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

مثلاً

مثلاً

عبدالعلی عظیمی

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

اینم از روزگار ما گاوا 

اینم از روزگار ما گاوا 

لیلا ساتر