شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سرنگ‌های خالی

هی بی دلیل برگشت می‌دهد 
خون را
از رگ‌ها ی برگ به برگ 
و 
از درون حفره‌ای تاریک رج می‌زند 
نبض را در سکوت اواخر سال 
حرفی نمی‌زنم اما 
انگار رنگ باخته است 
سرخی از حوالی ران‌های زنی که می‌گذرد 
و بی‌صدا 
جیغ 
خاطره‌ای دور می شود
در راهرو های تاریکِ بیمارستان ها 
حرفی نمی‌زنم اما
خیره شده‌ام 
به سرنگ‌های خالی 
که پر از هوای رفتن هستند ....

رسول رخشا

شعرها

من شبیه نیستم

من شبیه نیستم

مریم یوسفی

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

من با تمام دخترانی که در خواب دیدی فرق دارم نه؟

تمنا مهرزاد

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

ویدئو