شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در بندرِ بی‌پایان

 بریدم بندهاشان را وَ حالا
همه در حال پروازند با من
و بالم یخ‌زده از خاطراتی
که حاکی از تو راهی نیست تا من

تمامم ماتمِ تصویرِ تاری
که از چشم تو فالم را گرفته
خودم با هر سه تا چشم تو دیدم
که فردا رنگ حالم را گرفته

منی در حال ترسیمِ تو بی ما
که بیمی از فراموشی ندارد
تویی در خون ما کرده شناور
سکوتی را که خاموشی ندارد

بریدم بندهاشان را که دیگر
گرفتار آمدم در بندِ رفتن
منی بی‌منتها از ما به‌جا ماند
نمای سایه‌ای جامانده از تن

تمامت می‌شوم در ناتمامی
به طوری که نمی‌بیند تو را تو
کشیده شب نم از بارانِ بندر
که در بندِ تو بیدارست با تو

احسان مهتدی

تک نگاری

شعرها

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

من به این خونه برنمی‌گردم

من به این خونه برنمی‌گردم

فاطمه شمس

سه شعر از میثم مهر نیا

سه شعر از میثم مهر نیا

میثم مهرنیا

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن