شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به پهلو دراز کشیده‌ام

به پهلو دراز کشیده‌ام
حال اسب پا شکسته‌ای را دارم که لوله‌ی تقنگی را بر شقیقه‌اش
احساس می‌کنم
مزرعه کمی کج است
و آن گوشه بیخ دیفال
چشم برادرم افتاده
به پهلو دراز کشیده‌ام
سایه‌ای با کلاه لبه‌دار به شقیقه‌ام شلیک می‌کند
بلند می‌شوم
چشم برادرم را بر‌می‌دارم
به اتاق خواب می‌روم
به پهلو دراز می‌کشم
بیخ دیفال

علیرضا راه چمنی

شعرها

خوشه‌چین

خوشه‌چین

م. مؤید

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری

لاکریموسای

لاکریموسای

محمود بهرامی

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس