شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اگر چه ابر بغض از حال حاضر می‌زند بیرون

اگر چه ابر بغض از حال حاضر می‌زند بیرون
اگر خورشید خورشید است آخر می‌زند بیرون
زمین خشک را -یک‌جا‌نشینی- عاقبت مرگ است
خوشا آن روزگاری که عشایر می‌زند بیرون
پس از جاماندن تاریخ در صد‌سال تنهایی
صدای گریه از قرن معاصر می‌زند بیرون
گناه دست بوسان نیست سرپایین گرفتن‌ها
به هر دربار شاهی هست؛ چاکر می‌زند بیرون
بر ایجاز نوشتن هر که مؤمن گشته می‌داند
از این دین تا قیامت خیل کافر می‌زند بیرون
جسد پشت جسد در پشت کاغذها گرفتاریم
اگر بشکافد این دیوار شاعر می‌زند بیرون...

شهلا خرم‌پور

تک نگاری

شاعر پاره‌وقت نبودم

شاعر پاره‌وقت نبودم

قاسم آهنین‌جان

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

شعرها

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

معنای هر کدام

معنای هر کدام

شاهین شیرزادی

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

بریده در هیجان نامحدود پا بریده‌تر موهایی بود

جلیل الیاسی

ویدئو

خیمه شب باز

خیمه شب باز

سعدی گل‌بیانی