علی یاری
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
من تفنگی شدهام رو به نبودنهایت
رو به یک پنجره در جمعیتِ تنهایت
...
توی خونه، روی دیوار یه تفنگ ِ سرپُره
داغ جنگلا رو میشه روی قنداقش دید
...
شعرمون مُهرِ غضب خورده رئیس
روزگارمون به شب خورده رئیس
انتخابمون رکب خورده...