شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

غصه‌ام را شانه‌ي ديوار مي‌داند كمي

غصه‌ام را شانه‌ي ديوار مي‌داند كمي
درب اين سلول لاكردار مي‌داند كمي
وزن تنهايي من را  مثل يك زندانيِِ
بي‌ملاقاتي، طناب دار مي‌داند كمي
حال غمگين مرا كاخ خراب بم - كه شد
آسماني بر سرش آوار - مي‌داند كمي
معني اين را كه سهمم از رسيدن ، «رفتن» است
نيش سرگردان يك پرگار مي‌داند كمي
زحمت بيهوده‌ام تا مقصدي ناچيز را
كودك بي سرپناه كار مي‌داند كمي
تلخي آه دمادم را كه با من بود هم
شك ندارم هر نخ سيگار مي‌داند كمي
سر درون چاه همدردي فرو بردم ولي
تيره‌ی تنهايي‌ام را غار مي‌داند كمي

حميد حاجي‌زاده

تک نگاری

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

از گل های نبوییده

از گل های نبوییده

نصرت‌الله مسعودی

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

چکامه اناهید

چکامه اناهید

صدرا یوسف زاده