شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از حرف‌های شما

از حرف‌های شما
آنچه در سیم تلگراف مانده
آرزوهای بزرگ نیست
کلمات کوچکِ سرخ است
که ناگهانِ پروانه را
می‌خنداند.

من
سوگند می‌خورم
که امروز
فردا را نبینم
روی شاخه‌های درختی نشسته
و فنجانِ قهوه‌اش را
به سرکشی
سرمی‌کشد.
زخم‌های عمیق
عمیق‌تر می‌شوند
و تو
سبد توت فرنگی‌ات را
روی برف‌ها
روشن می‌کنی.
بیا زن
بیا
روی این صندلی بنشین
و صبحانه را
تصمیم بگیر
وقتی کلمات
فانوسِ جوان را
روشن می‌کنند.

عزت‌الله بهمنی

شعرها

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

تو زیبایی

تو زیبایی

سکینه نودهی

چوار

چوار

احمد کریمی

ویدئو