شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

مغزی از آهن
در کاسه‌ای مسی
و نانی که ارزش خوردن ندارد

خونی...

زمین دارد غروب می‌کند
بی‌آن‌که سخنی بگوید با سرخی خود
وخون در...

و ما 
تکه‌های یک نقشه را 
بر سیم‌های خاردار...

ما شاعرانی بودیم در خیابان
ما شاعرانی بودیم کارگر
ما شاعرانی بودیم در زندان

تک نگاری

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

کابوس

کابوس

امیربهادر کریمی

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

ویدئو