شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

از شکست استخوان، وقتی که دکمه‌ی پیرهنم به اشتباه بسته شد:

...

مریض به احوال توام 
از شب بر سقف دود‌اندود اتاق می‌چکم
در هزار...

همه‌چیز از این‌جاست
بیست شده انگشت و
كمر تا كمر 
رنگت را...

قبل به شانه می‌گیرند
هفت سوره از پدر می‌ماند
و هفت استكان از مادر

تک نگاری

شعرها

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی