شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

از شکست استخوان، وقتی که دکمه‌ی پیرهنم به اشتباه بسته شد:

...

مریض به احوال توام 
از شب بر سقف دود‌اندود اتاق می‌چکم
در هزار...

همه‌چیز از این‌جاست
بیست شده انگشت و
كمر تا كمر 
رنگت را...

قبل به شانه می‌گیرند
هفت سوره از پدر می‌ماند
و هفت استكان از مادر

تک نگاری

شعرها

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم