شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خشت اول کج، تراز از ریشه کج، معمار کج

خشت اول کج، تراز از ریشه کج، معمار کج
شک ندارم تا ثریا می‌رود دیوار کج
شکل بیضی می‌دهد هر چه که گردی می‌کشند
دست لرزان است و کاغذ پاره و پرگار کج
می‌نویسم عشق اما بازخوردش دشمنی‌ست
بی گمان هم فکر بیمار است و هم خودکار کج
اتفاقی تا بیفتد ناگهان تکذیب ها
روی آنتن‌ها به شیطان رفته و اخبار کج
این ترازو جنس را سنگین‌سنگین می‌کشد
چشم حاجی بسته و شاگرد این بازار کج
خون خیابان را پر از دریای سرخی کرده است
من خودم دیدم حقیقت را ولی آمار کج
یک نفر در امتحانش هی تقلب می‌کند
از نگاهش خود حقیقت، مابقی انگار کج
توی ذهنش طرحی از زندان تنگی می‌کشد
چهره‌اش خندان ولی افکار فرماندار کج
بی گمان ضرب المثل‌ها واقعیت نیستند
من خودم دیدم به منزل می‌رسد صد بارکج
 

رضا جمشیدی

تک نگاری

شعرها

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

بر صبحِ تو نفس بیاویزم

صوفیا آهنکوب

منیک له خو مدا ونتر...

منیک له خو مدا ونتر...

جمیله چوپانی

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

زنانِ اسطوره پیراهن ابریشمی می‌پوشند

علیرضا کرمی

سفرنامه

سفرنامه

عبدالعلی عظیمی