شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چیزی را جست‌وجو کن

چیزی را جست‌وجو کن
و نامی بر آن نگذار
دهان ما اتوبوس مشکوکی  در ایست  بازرسی‌ست
دهانت این قفس گوشتی را کنار پنجره ببر
و کلمه‌ی پرنده را آزاد کن
گاهی حواست را تا دم در بدرقه کن
بی آن‌که از دستت پرسیده باشی نوازشم کن
پیش از آن‌که همه‌چیز ناپدید شود
با موهای سپیدم
این پرچم‌های کهنه‌ی صلح
کشور غمگینی  را از خیابانی
به خیابان دیگر ببرم
باید به عقب برگشت
در ادامه‌ی یک بلوار
جای مجسمه‌ای سنگی درخت شد و شکوفه داد
بگو از کدام پرنده سراغ  جنگل را بگیرد
و صدایش او را نترساند
عصای کهنسالی  که در خانه‌ی سالمندان پارکینسون گرفته است‌؟
باید از راهی
غیر از راه خانه به تنهایی‌ات برگردی
و نامه‌ای را که به نشانی خودت فرستاده‌‌ای  بخوانی
خودت را غافلگیر کن
پیش از آن‌که به رؤیایت شلیک کنند
دهان زنی را از رنگ سرخ پس بگیر
گاهی زن شو
حرف موهایت را به گوش خیابان برسان
گاهی با شعله‌های کوچک دوستت دارم
به خانه‌ام بیا
نور در تاریکی حرف‌های روشن‌تری برای گفتن دارد
سال را بیدار زمستان شروع کنم
صبح را از نیمه‌های شب
و عشق را از دوست نداشتن تو
مرگ را باید این‌گونه دست‌به‌سر کنم
چیزی را جست‌وجو کن
و نامی بر آن نگذار
دهان ما اتوبوس مشکوکی در ایست بازرسی‌ست.

مریم نظریان

شعرها

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

آن‌جا که بادِ تفرقه، سرکوب می‌شود

جعفر درویشان

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مدیترانه یئل‌ـ‌لری

مهدی آقازاده

دست نگه دارید‌!

دست نگه دارید‌!

فرخنده حاجی زاده

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی