شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

رنگ و رویت چه شد ای جنگل مفقود‌ شده

رنگ و رویت چه شد ای جنگل مفقود‌ شده
آن‌همه شاخه چرا خشک شده دود شده
پرده‌ی زندگی از روی تو برداشته‌اند
مرگ از لای درختان تو مشهود شده
یک نفر در سر خود بذر کویر افشانده‌ست
ریخت در پای تو این خاک نمک‌سود شده
آتشی هست که با دست تو روشن گشته‌ست
تو برای خودت این مرتبه نمرود شده
هر چه موسیقی دیروز تو را می‌بینم
به کلاغی که کمی پر زده محدود شده
برگ‌های به زمین ریخته هی می‌گویند
به کجا می‌روی ای راه تو مسدود شده
نفس‌ام تنگ شد از دود دل هیزم‌ها
رفتم ای جنگل از دلهره نابود شده

بابک دولتی

شعرها

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

مادر

مادر

حسن بهرامی

پیش‌تر‌ها

پیش‌تر‌ها

نسرین بشردوست