شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

صدای زنگوله‌ی تن

می‌آید 
صدای رمه‌ی پوست از دشتِ تن،
و صدای دو تن 
می‌پراند شب را از خواب!
آهِ وحشیِ شب
می‌آید 
از صدای زنگوله‌‌ی تن‌!
از چابکِ دو پا
آن دو پای دیوانه، غزالی مست بود
در لُختیِ تن
عریان‌ می‌دوید/
می‌چرید
پوزه می‌کشید روی گردن جفت!
جفت هی می‌رمید
دهان به دهان
مرگ را
از قله‌های بلند!
با وحشیِ پوستش بر می‌گردد
از گلوله‌های سرخ!
سینه‌ی جوانش از باد!
می‌بینی 
رفتار پهلوی چپش را 
به شکل طبیعی 
در بهار؟ 
یکریز تگرگ می‌بارد
و پوستِ گرانش را 
با چه وحشتی آورده‌اند
به خیابان‌ها!
به دشواریِ زخم، از غارتِ دشت!
آهای شب‌زده‌ی مغموم با توام،
تو 
تو
تو خوب می‌دانی
غزالِ جوانی در من 
پا‌به‌پای غزال‌ها 
از دشتِ سینه‌ات 
در آورده است کوه‌کوه
با تنی سبک و سنگین 
زیر آوارِ باد
ای غزالی که از کوه
ای غزالی که از دشت
ای غزالی که از صحرا برمی‌گردی
بهارِ پنهان را 
از کجایِ پوستت می‌توان
در‌آورد
سر که می‌چرخانی
علف‌های مغموم خودکشی می‌کنند در باد!
ــــ
به من بگو
آن علفِ سرخی
که به پوزه گرفتی
برای جفتِ کدام دشت است؟

نرگس دوست

شعرها

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان

ترس شب

ترس شب

رضا محمودی‌حنارود

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی