شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ترس و لرز

شده است
خوشی زیر دلتان
بزند
دستی‌دستی
خودتان را
گرفتار کنید و بعد
بگویید:
«خدایا!
از همه‌ي بازی‌ها
این بازی؟»
من
کرده‌ام
من
نوشته‌ام.

شده است
از غلبه‌ی عشق
بترسید
از کسی که دوستش دارید؟
من
ترسیده‌ام.

شده است
از فرط عشق
خیانت کنید؟

 

من
کرده‌ام.

شده است
هر بار
که به خواب کسی
که جان و از جان شماست
نگاه می‌کنید
مرگش را ببینید؟
من
دیده‌ام
دیده‌ام.

عبدالعلی عظیمی

شعرها

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی

ویدئو