شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

تنها و پَرت، توی جهانی ملخ‌زده
من یک مترسکم به دو بازوی یخ زده

 

زندگی یک رفیق نامرد است
به لبش خنده خنجرش پنهان
وسط بوسه‌ی...

چقدر عشق شنیدم که می‌رسد به جنون
«چقدر چون که به سوداست غرق در...

 

صدای مضحک یک مجری آمد از سمتِ
دهان باز اتاقی که پشت هم می‌گفت

تک نگاری

در  ستایش جدیت نظری

در ستایش جدیت نظری

علی مسعودی‌نیا

شعرها

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

به پسر عموهایم گفتم نمی‌شود!

زینب حسن پور

 صبح آن روز ساعت هفت از

صبح آن روز ساعت هفت از

محمد حسین عباسی

گُرگاس

گُرگاس

شقایق شاهرودی‌زاده