شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

 

تنها و پَرت، توی جهانی ملخ‌زده
من یک مترسکم به دو بازوی یخ زده

 

زندگی یک رفیق نامرد است
به لبش خنده خنجرش پنهان
وسط بوسه‌ی...

چقدر عشق شنیدم که می‌رسد به جنون
«چقدر چون که به سوداست غرق در...

 

صدای مضحک یک مجری آمد از سمتِ
دهان باز اتاقی که پشت هم می‌گفت

تک نگاری

شعرها

گزارش یک جشن

گزارش یک جشن

ستار جانعلی‌­پور

برهوت

برهوت

رضا محمودی‌حنارود

 از گپ با درخت نارنج

از گپ با درخت نارنج

حامد پورشعبان

سرآخر

سرآخر

ستار جانعلی‌­پور