شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

عروسک‌های بی‌آغوش

وقتی که رویاها،
دیوار سنگی را فرو ریزند!
وقتی عروسک‌های بی آغوش برخیزند!

ما با شما خرسنگ‌های ساکن خویش؛ 
آئینه‌ها را،
                 آب‌ها را،
                             تفهیم خواهیم کرد!

بی‌وحشت تکبیر...

آری،
برادر جان برادر!
ما نقشه‌ی پاک بهشت دیگری را،
با خامه‌ی جادویی ایمان،
بر روی این ویرانه‌ها ترسیم خواهیم کرد!
بی‌زور و بی‌تکفیر...

ما روزگار دیگری را،
ما روز شاد دیگری را،
می‌آوریم از پشت کوه ناکجاها،
وان را نثار صفحه‌ی تاریک هر تقویم خواهیم کرد!
بی‌مرده و آژیر...

آری برادر جان برادر!
شاهین نامیزانِ میزانِ عدالت را،
                                        تنظیم خواهیم کرد!   
بی‌حیله و تزویر...

این زندگی،
این اضطرابِ  تلخِ پنهان در پناه سایه‌ی ساطور!
این زندگی،
 این کورسوی ناامیدی در نهفت گور!
این دور،
این دور بس منفور!

این قلب‌ها،
این قلب‌های خالی تا بی‌نهایت را
انبارهای کینه و زهر و حسادت را
پمپاژهای سرد عادت را
تحریم خواهیم کرد!
بی‌گزمه و زنجیر...

آری برادر جان؛

وقتی که رؤیاها،
دیوار سنگی را فرو ریزند!
وقتی عروسک‌های بی‌آغوش برخیزند؛
ما عشق را آری،
ما عشق را هم با شما تقسیم خواهیم کرد!
بی‌ یاری شمشیر...

آری برادر جان، برادر!
بی‌ وحشت تکبیر...
بی‌ زور و بی زنجیر...
بی‌ مرده و آژیر...
بی حیله و تزویر...
بی گزمه و زنجیر...
بی یاری شمشیر...
اندیشه را تفهیم خواهیم کرد!
ما عشق را تقسیم خواهیم کرد!

وقتی که رؤیاها،
دیوار سنگی را فرو ریزند!
وقتی عروسک‌های بی‌آغوش برخیزند!

داوود سعیدی

شعرها

ای دوریِ نزدیک

ای دوریِ نزدیک

هادی میرزانژاد موحد

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

به چه چیز جهان دلم خوش بود؟

شهرام میرزایی

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

آیا آن‌که در کوی الکل دست دراز می‌کند، به ماه می‌رسد؟

فرزین پارسی‌کیا

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو