شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دنیا

دنیای اندیشه‌وران است این و
این است و چنین و چنان است و   بعد
از شش‌جهت حمله‌ور شدند گاوهای چرایی و   بعد
درمستی دست زن کوری به قصد صواب گرفتم و   بعد
درجهان معماهای حل‌نشده   حل شدن آسان نبود و   بعد
خورشید و ماه وقت‌شناسند و این ربطی به کلمات قصارندارد
ستمدیدگان قابلیت انفجارشان زایل شده
بی‌وطنی وطن وطن می‌کرد و 
فرامرز بودم من و خواب سلول‌های عمومی می‌دیدم
متجلی شدن آسان است به‌ویژه در شهر آدم‌های یک چشم
متفرعنم و پشت می کنم به آینه‌ها که 
شعبده‌بازم من!
اتصال و استمرار!
شب و روز تکراری‌تر شده مخصوصاً روی کاغذ
کوچه‌ی ما این اواخر به چندین و چند بن‌بست گره 
می خورد
در عطاری ما همه‌چیز هست :
سه‌ساله هستم و هفت‌ساله و سی‌و‌هفشت 
کودکم و نوجوان و گرانسال
ضربه‌ی آخر ارتعاش‌برانگیز تر است 
در رباعی و تعزیرات و
خداحافظی هم دیگر دلخراش وجانگداز نیست !
اثباتش؟

علی باباچاهی

تک نگاری

آشناترین شکل شعر

آشناترین شکل شعر

علی مسعودی نیا

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

شعرها

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان

دنیا

دنیا

علی باباچاهی

 فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

فاصله‌ام با بشقاب سفیدى كه شكست،

سوری احمدلو

ارغوان

ارغوان

هادی میرزانژاد موحد