باغ عجایب است
بی آن که معلق مانده باشد
وحرفی از طبقات بهشت بگوید
این مهربانی در هم تنیده را
نه کاتبان الواح هفت گانه دیده اند
نه باشندگان ازل!
سه شنبه بود
من آفریدگار جهان بودم
قلب دوپاره ی بی استخوان مرا
به سوی ماه گرفتم
و دیگر
نمی تواند از تو کامل تر شود
من آفریدمت
و جنگ های سرد و گرم فرو خفت
و ریشه های نازک نیلوفر
در آب های بی حرکت جنبید
و بید
به جنبش جنون اختیاری ما پیوست
محبوب من
محبوب از جمیع جهاتم
غایی تر از تمام حقایق باش
و آن گیاه معطر را
در طول شب
به ماه بنوشان