شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نشسته بوديم سكونِ معلق هوا را يک‌ريزبه نخ می‌كشيديم
تمام ذهنم اين بود كه...

نهنگی‌ست كه خوابش كرده‌ام 
تاروُپودش را به اقیانوس ریخته‌ام
...

هفت‌طبقه بودم گیاهی مخصوص به تن داشتم ؛ در جشنی شبیه مراسم ختم شرکت کرده بودم 
...

چشم‌هام به نورِکم عادت کرده‌اند
به آن‌ها دکمه دوختم 
در...

طبیعت بی‌جان!
تنها به اجزای بی‌دلیل موجود زنده‌ای شبیهم که...

قرار نبود امروز را له نکنی؟
شال‌گردنم که پشمی نیست
چرا تمام سطوح را گردگیری...

پيچيده‌ام به روزها شبيه پنج عصر؛
همان عصايي كه هوا را شكافتم با آن وَ حادثه را وَ...

تک نگاری

شعرها

پیش‌تر‌ها

پیش‌تر‌ها

نسرین بشردوست

تو میوه‌های منی 

تو میوه‌های منی 

محمد شمس لنگرودی

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری

من که مبهوت چنان قوی،  و رقص

من که مبهوت چنان قوی، و رقص

منصور اوجی