شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نشسته بوديم سكونِ معلق هوا را يک‌ريزبه نخ می‌كشيديم
تمام ذهنم اين بود كه...

نهنگی‌ست كه خوابش كرده‌ام 
تاروُپودش را به اقیانوس ریخته‌ام
...

هفت‌طبقه بودم گیاهی مخصوص به تن داشتم ؛ در جشنی شبیه مراسم ختم شرکت کرده بودم 
...

چشم‌هام به نورِکم عادت کرده‌اند
به آن‌ها دکمه دوختم 
در...

طبیعت بی‌جان!
تنها به اجزای بی‌دلیل موجود زنده‌ای شبیهم که...

قرار نبود امروز را له نکنی؟
شال‌گردنم که پشمی نیست
چرا تمام سطوح را گردگیری...

پيچيده‌ام به روزها شبيه پنج عصر؛
همان عصايي كه هوا را شكافتم با آن وَ حادثه را وَ...

شعرها

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری

اندوه انبوه

اندوه انبوه

دریا لیراوی

گاه، کبوتر گاه، سرباز

گاه، کبوتر گاه، سرباز

حسین طوافی

مثل همیشه مرگ تو را خواب دیده‌ام

مثل همیشه مرگ تو را خواب دیده‌ام

حسن زینلی مقدم