شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

قمار با اجزای خودم

قمار با اجزای خودم
که یک تکه ام سربازی ست در میرجاوه وُ
تکه ی دیگرم 
درختی با کت شلوار
در طبقه ی دوم این اداره
برای گنجشک ها کلمه می ریزد
دستی تکان می دهد
به کارگران ساختمان...
تعطیلم
در تقویم روی میز
اعتصاب کرده اند کلماتم
به خاطر مورچه ای که عرق کرده پشت جاکولری
و سگی که نمی داند کدام سمت بدود، وسط اتوبان...
خسته ام و صدای کاندیداها
شعر از سرم می پراند
حس خبرنگاری دارم در سوریه
دوربینم را می گذارم
و کودک زخمی دلم را
به بیمارستان می رسانم!

عبدالحمید انصاری نسب

شعرها

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

باران‌ها

باران‌ها

محمد ویسی

تراپی

تراپی

شقایق شاهرودی‌زاده

رستاخیز

رستاخیز

شقایق شاهرودی‌زاده