شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

و این چقدر تخیل زیبایی‌ست

و این چقدر تخیل زیبایی‌ست
که سال‌ها بعد
از استخوانم
خوشه‌های انگور بروید
مردانی با صورت‌های سوخته
من را بچینند
زیر پاهای دخترانِ غمگین له شوم
و آن‌قدر بمانم
تا از لیوانی بلورین
بر لب‌های قرمزت سرازیر شوم
دهانت را گس کنم
پلک‌هایت را سنگین کنم
و به‌آرامی در خونت حل شوم،
بعد سیگاری برایت روشن می‌کنم
سرت را روی شانه‌هایم می‌گذارم
و آن‌قدر در سرت گیج می‌خورم
که در خواب‌هایت
تمام جنازه‌ها انگور می‌شوند
رودخانه‌ها قرمز می‌شوند
و مردانی با صورت‌های سوخته
تو را بر شانه‌هایشان می‌برند.

دیار مردان‌بگی

شعرها

من خوبم 

من خوبم 

فرخنده حاجی زاده

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

با جامی برکف 

با جامی برکف 

غلامحسین چهکندی‌نژاد

ویدئو